به عمری در کفم یاری نیاید


به عمری در کفم یاری نیاید

ور آید جز جگرخواری نیاید
ور آید جز جگرخواری نیاید
بنامیزد ز بستان زمانه
بنامیزد ز بستان زمانه
ز گل قسمم بجز خاری نیاید
ز گل قسمم بجز خاری نیاید
کنون نقشم کسی می باز مالد
کنون نقشم کسی می باز مالد
که با او از دوشش چاری نیاید
که با او از دوشش چاری نیاید
به جانی بوسه ای می خواستم گفت
به جانی بوسه ای می خواستم گفت
به هر جانی یکی باری نیاید
به هر جانی یکی باری نیاید
مرا در مذهب عشقش گر او اوست
مرا در مذهب عشقش گر او اوست
ز ده سجاده زناری نیاید
ز ده سجاده زناری نیاید
به صرف جان چو در بازار حسنش
به صرف جان چو در بازار حسنش
به صد دینار دیداری نیاید
به صد دینار دیداری نیاید
برو چون کیسه ای دوزم که هرگز
برو چون کیسه ای دوزم که هرگز
مرا در کیسه دیناری نیاید
مرا در کیسه دیناری نیاید
مرا گوید نیاید هیچت از من
مرا گوید نیاید هیچت از من
چه گویم گویمش آری نیاید
چه گویم گویمش آری نیاید
مبند ای انوری در کار او دل
مبند ای انوری در کار او دل
ترا زو رونق کاری نیاید
ترا زو رونق کاری نیاید